زندگی مشترک تحت قانون | فردریک ای. هوکسی | حکم


کنار هم قرار گرفتن 4 جولایهفتم و تصمیمات هفته گذشته دادگاه عالی باید ما را وادار کند تا عمیقاً درباره میراث سندی که هر روز استقلال را جشن می گیریم فکر کنیم. در حالی که این سند مملو از عبارات تکان دهنده جفرسون (“در جریان حوادث انس،”، “حقایق بدیهی” و تعهد به “عزت مقدس ما”) بود)، زم، که این سند منتشر شد، تنها یک هدف داشت: “انحلال سیاسی. گروه‌هایی که مستعمرات را به بریت،ای کبیر متصل می‌،د. این اعلامیه آمریکا را به ،وان یک دموکراسی خودگردان ایجاد کرد. این هویت در حال حاضر در معرض تهدید است.

آمریکایی ها دوست دارند تکرار کنند که “هیچ ، بالاتر از قانون نیست”، اما این مانترا به سختی منحصر به ما است. هر جامعه ای که کار می کند به مجموعه ای از قو،ن نیاز دارد. اگر آن قو،ن برای همه اعمال نشود، جامعه در نهایت از هم خواهد پاشید. منحصربه‌فرد بودن ما با اعلامیه‌ای که ملتی بی‌پایان را پایه‌گذاری کرد که در آن هر شهروند صدایی در اختیار داشت، در ساختار ،ت ما جوش داده شد. (البته «شهروند» به یک باشگاه انحصاری در سال 1776 اشاره داشت؛ با این حال، تعریف آن اصطلاح در طول زمان گسترش یافت. اما این داستان دیگری است….)

این اعلامیه به سادگی بیان می‌کرد که هر شهروند متعلق به یک جامعه سیاسی است که بر پایه استقلال و خودمختاری بنا شده است. از لحظه خلقت، آمریکایی ها متعهد شدند که تحت قو،ن حاکمان منتخب خود زندگی کنند و نه به ،وان تابعان یک اقتدار غیر منتخب. این رابطه ما با یکدیگر است که قو،ن ما را ایجاد می کند، زندگی عمومی را زنده می کند و ما را به ،وان یک دموکراسی تعریف می کند. ما رفتار می کنیم زیرا می د،م که بدرفتاری نتیجه مع، دارد. ما به یکدیگر احترام می گذاریم زیرا پذیرش متقابل جایگزینی برای کینه و درگیری است. ما مشکلات را – اغلب به آرامی و ناشیانه – با هم حل می کنیم. ما نمی تو،م راه خود را جداگانه برویم. ما همه درباره این با هم هستیم.

اجداد انقلابی ما دو قرن پیش، زم، که دیگر استعمارگران خود را برای رد حکومت یک پادشاه دور جمع ،د، به قدرت جامعه سیاسی پی بردند. فعالان مخالف حاکمیت بریت،ا – چه در قالب تمبر، مالیات چای، دستورات نظامی، یا وتوی امپراتوری – در حالی که با عریضه‌های رسمی و درخواست‌های حقوق بشری از طریق عریضه‌ها و درخواست‌های رسمی ادعا می‌شدند، یک هدف داشتند: ایجاد حکومت‌هایی که بر خودشان حکومت می‌،د. چشم انداز این خودمختاری شهروندان را برق انداخت. شهرها و شهرک ها را گرد هم آورد. شمالی ها و ج،ی ها; کاتولیک ها و پروتستان ها؛ ،یسی زبانان و همسایگان آلم،، هلندی و فرانسوی زبان آنها. (به هر حال، همان برق امروز در اوکراین به نمایش گذاشته می شود، جایی که یک کشور بزرگ و ت،یم شده در تلاش برای خودگرد،، حملات بی رحمانه ای را تحمل می کند.) هدف خودمختاری در آمریکا شور عمومی را در سراسر جنگ مستعمرات با بریت،ای کبیر برانگیخت. .

ما اکنون یک لحظه عجیب را اشغال می کنیم. دیوان عالی اعلام کرده است که شبکه‌ای از نظریه‌های حقوقی ما را به مجموعه‌ای از اصول انتزاعی پیوند می‌دهد و مانع از شکل‌دهی اراده مردمی به زندگی ملی می‌شود. منطق در دادگاه باعث ایجاد سردرگمی در خیابان های ما شده است. ،ن ممکن است خود را کنترل نکنند بدن. جوامع ممکن است سلاح های مرگبار را از عموم دور نکنند مکان ها. کالج ها و دانشگاه ها ممکن است در پذیرش خود به نژادپرستی ساختاری نپردازند سیاست های. بدهی های دانشجویی – پولی که به ایالات متحده بدهکار است – ممکن است نباشد بخشیده شد. شهروندان ممکن است از آزادی تجاری به دلیل ، خود محروم شوند گرایش. با اقدام سریع و با جاه‌طلبی خیره‌کننده، قضات حوزه‌هایی را مشخص کرده‌اند که خودگرد، در آن‌ها عمل نمی‌کند.

ما ممکن است وارد فصل جدیدی در تاریخ خود شده باشیم، زم، که قو،ن بالای سر ما ما را مجبور می کنند به روش های تجویز شده رفتار کنیم. یک قدرت دور افتاده و انتخاب نشده به دنبال شکل دادن به زندگی اجتماعی ما است. اما نیازی به موفقیت نیست. با زندگی مش، و شریک شدن در تعهد به دموکراسی خود، باید این قید و بندهای جدید را کنار بگذاریم، همانطور که غل و زنجیر برده‌داری، آسیب‌های ناشی از ،ب‌وکار آزاد آزادانه، جلیقه‌ی جداسازی و ارعاب اتحاد جماهیر شوروی را کنار می‌زنیم.

ما آنقدر زیاد هستیم و جامعه ما آنقدر متنوع و پویا است که یک هیئت کوچک و غیرانتخاب نشده (و ظاهراً فاسد) از قضات نباید قادر به انجام کاری باشند که جورج سوم نتوانست. با زندگی مش، تحت نهادهای دموکراتیک کشور، نمی‌تو،م اجازه دهیم قضات بیش از حد ما را به پذیرش “قو،ن” از بالا سرکوب کنند.

ما بیش از دو قرن است که می د،م – چه خوب چه بد – ملت ما آنقدر بزرگ و متنوع است که وقتی به ،وان یک جامعه عمل می کند، یک نهاد سیاسی که تحت قانون زندگی می کند، بهترین عملکرد را دارد. ما اگر نگوییم برادر و خواهر، جامعه همسایه هستیم. تعریف ما از شهروندی در 250 سال گذشته به طور چشمگیری گسترش یافته است و قانون اساسی ما به طور کلی با شرایط جدید سازگار شده است. با این وجود، درست مانند سال 1776، ما بنا به تعریف در یک جامعه منفرد و خودمختار به واسطه «عزت مقدس خود» به هم پیوسته ایم. تنها با پذیرش یکدیگر و پذیرفتن وظیفه خود به ،وان اعضای یک دموکراسی پر جنب و جوش است که می تو،م قو،ن مؤثری را برای خود اتخاذ کنیم. و تنها با پذیرفتن تفاوت‌هایمان است که می‌تو،م مسیر واحدی را به پیش ببریم.


منبع: https://verdict.justia.com/2023/07/07/living-together-under-the-law