چرا عدم بخشش همیشه برنده است | جوزف مارگولیس | حکم


این آ، هفته گذشته، من با خوشحالی در حال کار بر روی خودم بودم کتاب جدید، که جامعه بی رحمانه ما را هدف گرفته است. من در مورد کتاب نوشته ام قبل از، بنابراین من در اینجا به اه، خود نمی پردازم. کافی است بگویم که من به تازگی یک پاراگراف را تمام کرده بودم که در آن از نحوه شکایت از زندگی آمریکایی که به نظر می رسد همیشه نابخشودگی را تقویت می کند ابراز تاسف می کرد. این یک نگرش و رویکردی است که ما آنقدر اغلب و چنان انعکاسی اتخاذ می کنیم که آن را عادی می پنداریم. همانطور که آ،ین جمله را نوشتم، می‌دانستم که به چند مثال خوب نیاز دارم که به من کمک کند تا موضوع را بیان کنم. شما قانون را می د،د: نشان دهید، نگو.

و درست در آن زمان، صدای زنگ آشنای یک ایمیل دریافتی را شنیدم. این یک اطلاعیه از طرف واشنگتن پست: “ام تی وی دهه 1990 را به خاطر سیاست وحشتناک امروز سرزنش کنید.” اعلان یک پلاگین برای یک بود ستون مهمان نوشته شده توسط Jim Geraghty، خبرنگار ارشد سیاسی برای بررسی ملی، که اگر برای دیگران مهم باشد، خود را به ،وان مجله ای که «جنبش محافظه کار مدرن را تعریف کرد و از گسترده ترین وفاداری در میان محافظه کاران آمریکایی برخوردار است.» در ستون خود برای پستGeraghty مشکلات سیاسی ما را به بیهودگی MTV “Rock the Vote Campaign” در اوایل دهه 1990 ردیابی می کند. به گفته گرااتی، MTV سیاستمداران و به ویژه دموکرات ها را تشویق کرد تا با هنر خود به ،وان یک دعوت غریب برای سرگرمی رفتار کنند تا چالشی هوشیارانه برای حکومت.

بله حتما. حالا همه چیز م،ا پیدا می کند. فرهنگ سیاسی سمی ما هیچ ربطی به دگرگونی جمعیتی یا اقتصادی غیرقابل برگشت یا کاهش فرصت ها ندارد. ربطی به اون نداره افزایش دو قطبی شدن در کنگره که در اوایل دهه 1970 شروع شد در حال افزایش دشمنی حزبی در میان رای دهندگ، که در دهه 1980 آغاز شد. این ربطی به طرح قانون اساسی ندارد که فقط تضمین کننده انتخاب روسای جمهوری است که رای مردم را از دست داده اند. ربطی به پیامدهای انتخاباتی ندارد افزایش نرخ مرگ و میر در مناطق غیر شهری، به ویژه برای مردان سفید پوست. حتی ربطی به یادداشتی که نیوت گینگریچ در سال 1990 (سالها قبل از «رای دادن به رای دادن») نوشت و سیاستمداران جمهوریخواه را تشویق کرد، ندارد. برای توصیف مخالفان خود با کلماتی مانند، فریب، خائن، دروغ، بیمار، رسوایی، رقت انگیز و فاسد.

نه، سیاست افتضاح شده است زیرا MTV دموکرات ها را ، کرد.

در صورتی که واضح نباشد، جامعه نابخشوده از پیچیدگی متنفر است. حتی پیچیده ترین مشکلات زندگی ملی را به یک شرور منفرد، قابل شناسایی و ساده تقلیل می دهد. ترجیحاً آن شرور ،ی است که بتو،م با کمترین کلمه از آن نام ببریم و شرمنده شویم. حتی بهتر است اگر شرور نیازی به در نظر گرفتن ساختارهای گسترده‌تر زندگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آمریکا را برطرف کند. و بهتر از همه، بیایید امیدوار باشیم که شرور چیزی را که به آشناترین و تفرقه‌انگیزترین دال در زندگی آمریکایی تبدیل شده است، تقویت کند: حزب‌گرایی سیاسی. همینطور که من دارم قبلا توضیح داده شدهدر جامعه نابخشوده، همه جدی ترین مشکلات ما می تواند به ،وان نارضایتی های ساده اما وجودی قبیله ای مطرح شود و خواهد بود. اگرچه گرااتی به درستی ستون خود را با نکوهش قبیله گرایی امروزی سیاست آمریکا به پایان می رساند، با این حال او این وضعیت ،انه را در یک سوگواری قبیله ای ردیابی می کند، بنابراین جامعه نابخشوده را حتی زم، که سعی می کند آن را رد کند، تقویت می کند.

با این حال، ستون گرااتی به سختی تمام آنچه را که در مورد جامعه نابخشودنی است را پوشش می دهد. خوشبختانه وقتی در مورد ستونش می نوشتم، دوباره آن صدای آشنا را شنیدم. این بار اطلاعیه ای بود از طرف مجله نیویورک تایمز به من هشدار می دهد اپیزود در حال آشکار شدن در سنت پل، مینه سوتا. به نظر می رسد یک استاد کمکی در دانشگاه هملین در حال تدریس در ک، تاریخ هنر بوده است. در برنامه درسی، او به دانش آموزان توصیه کرد که نمره 14 را نشان دهدهفتم نقاشی قرنی که حضرت محمد را به تصویر می‌کشید و با تشخیص اینکه ممکن است برای برخی از دانش‌آموز، که به نمایش تصویری پیامبر اعتراض دارند ناراحت‌کننده باشد، از هر دانش‌آموزی که دغدغه‌ای داشت دعوت کرد تا خارج از ک، با او ملاقات کند. به گفته استاد، هیچ ، این کار را نکرده است. در روزی که برای نقاشی در نظر گرفته شده بود، او در شروع ک، یک ماشه هشدار داد و دوباره به دانش‌آموزان درباره کاری که می‌خواست انجام دهد هشدار داد و به هر ،ی که ممکن بود توهین شد فرصتی برای ، ک، برای آن روز ارائه داد. باز هم به گفته استاد، هیچ ، این کار را نکرد.

سپس او نقاشی را نشان داد و بحث کرد. پس از پایان ک،، یک دانشجوی مسلمان به استاد مراجعه کرد و از اینکه پیامبر به صورت بصری نمایش داده شده است، ابراز نارضایتی کرد. پس از آن، این دانشجو به همراه سایر دانشجویان مسلمان از اداره شکایت ،د و بنا به اظهارات بار، “از مسئولان خواست تا اقدام کنند.” استاد با هماهنگی رئیس گروه خود، نامه‌ای عذرخواهی از دانشجو نوشت، اما با این وجود دانشگاه به استاد گفت که در ترم بعد نیازی به خدمات وی نخواهد بود. اما این پایان کار نبود. چند هفته بعد، یکی از مقامات هاملاین ایمیلی را به تمام اعضای هیئت علمی و کارکنان ارسال کرد که در آن گفت که اقدامات اخیراً در یک ک، ناشناس “غیرقابل انکار بی ملاحظه، بی احترامی و اسلام هراسی” بوده است.

در پاسخ به این بر،ب زدن، استاد با یک مورخ هنر برجسته در دانشگاه میشیگان تماس گرفت که یک دادخواست به نفع استاد خاتمه یافته در طومار، استاد میشیگان، از جمله، اشاره کرد که نقاشی مورد بحث یک شاهکار هنر اسلامی محسوب می‌شود و بسیاری از محققان به طور معمول آن را در ک،‌های خود نشان می‌دهند، اغلب بدون هشدار قبلی و فرصتی برای انصراف ارائه شده توسط استاد در Hamline را بار نشان داد که این نقاشی در دانشگاه ادینبورگ نگهداری می شود و “نقاشی های مشابه در مکان هایی مانند موزه هنر متروپولیتن به نمایش گذاشته شده اند.” را بار همچنین مشاهده کرد که قرآن نمایش بصری پیامبر را منع نمی کند و در حالی که بسیاری از مسلمانان با موضع گیری دانشجویان موافق هستند، دیدگاه آنها به طور کلی مش، نیست. در نهایت، بار به نقل از یکی از مقامات ارشد شورای روابط آمریکایی-اسلامی که گفت بین نمایش های دلسوزانه و محترمانه ای که در نقاشی به تصویر کشیده شده و کاریکاتور توهین آمیزی که توسط مجله فرانسوی ایجاد شده تفاوت وجود دارد. شارلی ابدو. قصد، به عبارت دیگر، مهم است. تا اینجای کار، هملین بی حرکت به نظر می رسد.

اگر بار گزارش درست است – و من چیزی ندیدم که خلاف آن را نشان دهد – ،مت Hamline اغواگری ظاهراً مقاومت ناپذیر تنبیه را نشان می دهد. هاملین شدیدترین مجازاتی را که می توانست اعمال کرد. این نه تنها پروفسور را ا،اج کرد، که بیشترین کاری است که هر کارفرما می تواند انجام دهد، بلکه رفتار او را «غیرقابل انکار، بی احترامی و اسلام هراسی» نامید، که حاکی از توهینی است که به ویژه در مورد این حقایق بیهوده به نظر می رسد. مهمتر از همه، به نظر نمی رسد که دانشگاه حتی این احتمال را در نظر نگرفته است که این ،مت می تواند یک تجربه یادگیری برای همه افراد مرتبط باشد. برای مثال، با وام گرفتن صفحه‌ای از کمپین‌های عدالت ترمیمی، دانشگاه می‌توانست استاد و دانشجویان را گرد هم بیاورد تا دیدگاه‌های خود را در یک محیط سازنده و تسهیل‌شده به اشتراک بگذارند. در عوض پروفسور را بیرون ،د. این چهره زشت جامعه نابخشودنی است که به طور انعکاسی به تنبیه روی می آورد و از درک مشفقانه اجتناب می کند که به دنبال ایجاد یک جامعه متنوع و وابسته به ارزش های مش، است.

و در اینجا طنز نهایی همه اینها وجود دارد: من گمان می کنم که وقتی صحبت از جنبه های دیگر زندگی ملی می شود، بازیگران مربوطه در Hamline به شدت به عملکرد جامعه نابخشوده اعتراض می کنند. برای مثال Hamline دارای یک دفتر تعالی انحصاریکه کاملاً روشن می کند که دانشگاه با بر،ب زدن و طرد شدن که کارت دعوت جامعه نابخشوده است مخالف است: «ما متعهد به تعالی با دربر گرفتن افراد بدون توجه به نژاد، رنگ، مذهب، عقیده هستیم. ،ت، گرایش ،، بیان ،تی، هویت ،، منشاء ملی، وضعیت تأهل، وضعیت خانوادگی، ناتو،، سن، یا وضعیت جانبازی محافظت شده در هر فعالیتی که توسط دانشگاه انجام می شود. به همین ترتیب، دفتر با عقاید بسته ای که اغلب با نابخشودگی همراه است مخالف است: “دانشگاه از بررسی همه ایده ها، که برخی از آنها به طور بالقوه نامحبوب و ناراحت کننده خواهند بود، به ،وان یک جزء جدایی ناپذیر و قوی از تحقیق فکری استقبال می کند.”

* * *

نظر ما از این دو ،مت چیست؟ به من، آنها پیشنهاد می‌کنند که حتی ،، که جامعه نابخشودنی را می‌شناسند و می‌خواهند آن را طرد کنند، تقریباً به طور انعکاسی به آن روی می‌آورند، نه به این دلیل که ریا هستند، بلکه به این دلیل که یک ایدئولوژی مسلط اینگونه عمل می‌کند. من فرض می‌کنم گراگیتی و همه ،، که در ،مت هملین نقش داشتند، با بهترین ایمان عمل کرده‌اند، بدون اینکه خیلی ساده‌اندیشی یا بیش از حد تنبیه‌کننده باشند. اما جامعه نابخشوده راهی به ظاهر غیرقابل مقاومت برای درک جهان و هدایت درگیری ارائه می دهد. همانطور که قبلاً توضیح داده ام، جامعه نابخشوده «به شیوه خاصی با متخلفان و متخلفان برخورد می کند. جزمی و اخلاق گرایانه است، سریع محکوم می شود، اما کند در تحقیق. کنجکاو، سخاوتمندانه و تسلیم ناپذیر است.» این رویکرد، این توسل خودکار به عدم بخشش، آنقدر پذیرفته شده است که نامرئی است.

اگر می‌خواهیم خود را از چنگ جامعه‌ی نابخشوده رها کنیم، ابتدا باید تسلط آن بر افکار و اعمالمان را بشناسیم. در غیر این صورت، نابخشودگی همیشه پیروز است.


منبع: https://verdict.justia.com/2023/01/12/why-unforgiveness-always-wins